باغبان کرده فراموش که سیبی دارد ...

از هردری سخنی

شبای بی ریا "رفیق بی کلک "دریای غم "همه اینها استعارست از ناشده ها برای فریب من وتو پس این دنیا یعنی مای مفرد" یعنی کلی خجالت یعنی ازدحام کلی کثافت "چه روزها وچه شبها که باآرزو به سر نمی شود ولی درپی همه آنها یک چیز خفته است باید برای ماندن به نحو مقتضی شرف نداشت "سگ بود تادلت برای هیچها نجنبد انتخاب پشت انتخاب یکی پست ترازدیگری فقط خدا مانده که گاهی به او نیز شک میکنم....
نوشته شده در سه شنبه 18 تير 1392برچسب:,ساعت 10:11 بعد از ظهر توسط رحیم افشار| |


Power By: LoxBlog.Com