باغبان کرده فراموش که سیبی دارد ...
از هردری سخنی
قبایل رفته اند و
در بیابانها سواری نیست در این مانداب یاری نیست پلنگی میرمد در بیشه ای خاموش و باد میبرد برگ نحیفی را کنار نهر مرا در بیشه میخوانند و میخوانم دراین مانداب یاری نیست |
نوشته شده در سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:,ساعت
9:51 بعد از ظهر توسط رحیم افشار| 5 نظر |
Power By:
LoxBlog.Com |